مرد مفرد

دغدغه‌های یک بسیجی واقعی

مرد مفرد

دغدغه‌های یک بسیجی واقعی

ثبت شکایت از بانک

يكشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۴۷ ق.ظ
به نام خدا
امیدوارم چنین افرادی بعد از این شکایت بنده، رئیس شعب بانک ... نباشند.

روز پنج‌شنبه مورخۀ 10/08/1397 برای دریافت اطلاعات مربوط به خدمات غیرحضوری(اینترنت‌بانک و تلفن‌بانک) به شعبۀ ... در شهر ...(کد****) مراجعه کردم.

از سرعت و کیفیت کار همکاران شما در این شعبه که بگذریم(قضاوتش بر عهدۀ خودتان  و البته نظرسنجی که از مراجعین انجام می‌دهید.)، بعد از اینکه نیم ساعت از وقتمان گرفته شد، بالاخره شماره‌مان خوانده شد و پشت باجه رفتیم.

همکار شما خیلی راحت(بدون در نظر گرفتن اینکه بنده نیم ساعت زمانم رفته تا این خدمات را بگیرم و به احتمال زیاد، در طول هفته نیز زمان نداشته و یا محدودیت دارم که پنج‌شنبه مجبور شدم مراجعه کنم.) به چشمانم زل زدند و گفتند:
چون با ثبت احوال به مشکل برمی‌خوریم، نمی‌توانیم پنج‌شنبه‌ها انجام دهیم!

بنده متوجه نشدم گرفتن یک پسورد و کلمۀ عبور در همان روزی که من از بانکX همان اطلاعات را دریافت کردم، از نظر بانک شما چه مشکل یا ناسازگاری با ثبت احوال داشت!
کارمند شما من را قانع نکرد.

به رئیس شعبه مراجعه کردم که ظاهراً مشغولِ رسیدگی به اُمور یکی از مشتریان بزرگ! و محترم خانم بودند. از جواب سلام خودم که بگذرم، وقتی دوبار مطرح کردم که:
"...آقاجان! اگر پنج‌شنبه این خدمات را ارائه نمی‌دهید و یا به هر دلیلی نمی‌خواهید، به ارباب‌رجوع بگویید تا وقت و عمرش تلف نشود...!"، دریغ از یک توجه، نگاه و یا عذرخواهی کوچک و یا توضیح؛ حالا بلند شدن رئیس شعبۀ شما پیش پای منِ مشتری پیشکش.

وقتی رئیس بانک شما با مشتری اینگونه برخورد کند، از کارمندان جزء چه انتظار؟
آیا واقعاً موقع نظافت دستگاه ATM با آن صدای ناهنجارش، اوج ساعت کاری است و یا صبح اول وقت و یا بعد از مراجعه مشتریان؟
آیا سه عدد کارمند پشت باجه، پاسخگوی حجم مراجعه‌کنندگان است؟

و نقطۀ مقابل این تعاملات نه‌چندان پسندیدۀ برخی پرسنل و رؤسای شعب شما، بانک‌های خصوصی هستند که خداگواه است رئیس یکی از همین شب بانک‌های خصوصی، سرپا ایستاده بود همین امروز و تک‌تک مشتریان را زیر نظر داشت که هیچ شخصی معطل نمانده باشد.

بنده قطعاً بیکار نبودم و نیستم که امروز نشسته و این جملات را می‌نویسم.
تابلوهای حقوق مشتریان و منشور و... را اگر در عمل پیاده نکنید، پشیزی ارزش ندارد.

سؤال بنده از تمامی مدیران آن بانک محترم این است که:
آیا خداوند از حق‌الناس می‌گذرد یا خیر؟
اگر "بله" پاسخ است، این شکایت نیز همانند دیگر موارد به سطل زباله و یا بایگانی شما می‌رود و یا احتمالاً در شاخص‌ها و گزارشات سالیانه به منظور گرفتن پاداش و پرداخت‌های وام اختصاصی به کار گرفته می‌شود!

اما اگر "خیر" است، شما را به جان هر کسی که دوست دارید قسم می‌دهم که نه تنها یک تذکر یا تلفن که با یک توبیخ، گوش چنین مدیران شعبه‌ای را کمی بپیچانید که با برخوردهای نادرست خود، نام یک بانک را خدشه‌دار نکنند و بی‌جهت، حق‌الناسی گردن شما نیندازند:
از شمایی که این شکایت را می‌گیرید تا مدیرکل بانک! فرقی ندارد.

سخن کوتاه می‌کنم و به همین بسنده که من وظیفه داشتم این مسأله را به شما منتقل کنم و حال ترتیب اثر دادن عملی به این موضوع، با خودتان هست و خدای خودتان و آخرتتان.
خداحافظ.

یک عدد مشتری عادی بانک...
  • مرد مُفرد

نظرات (۲)

این جور اعتراضات خیلی خوبه
اگر عمومیت پیدا کنه و مطالبه عمومی بشه نتیجه بخشه ان شالله

پاسخ:
پس شما هم در وبتون فرهنگ بسازید!
قشنگ بود و گیرا و تاثیر گذار ،
اگه گوش شنوایی باشه ...
پاسخ:
گوش شنوا وقتی هست که شما و دیگران نیز این شکایات را مطرح کنید و مطمئن باشید بدون اثر نیست.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
مرد مفرد

در دایره ٔ ملک تویی نقطه ٔ مفرد
ره نیست در این دایره همتا و قرین را

عاشق نوشتن هستم؛
یک بلاگفایی سابق!
با بیش از 20سال تجربه!!
اینجانی مکانی است که دغدغه‌هایم و آنچه را که احساس می‌کنم شاید برای دیگران مفید باشد، ماندگار می‌کنم.
از توجهتان متشکرم.